کد مطلب:77750 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

نامه 027-به محمد بن ابوبکر











و من عهد له علیه السلام

الی محمد بن ابی بكر حین قلده مصر.

یعنی از وصیت امیرالمومنین علیه السلام است به سوی محمد پسر ابی بكر در هنگامی كه قلاده ی گردن او كرده بود حكومت مصر را.

«فاخفض لهم جناحك و الن لهم جانبك و ابسط لهم وجهك و آس بینهم فی اللحظه و النظره، حتی لایطمع العظماء فی حیفك لهم و لا ییاس الضعفاء من عدلك لهم و ان الله یسئلكم معشر عباده، عن الصغیره من اعمالكم و الكبیره و الظاهره و المستوره، فان یعذب، فانتم اظلم و ان یعف فهو اكرم.»

یعنی بینداز از برای ایشان پر تو را، یعنی با ایشان به تواضع رفتار كن و نرم كن از برای ایشان پهلوی تو را، كه منتفع بشوند از پهلوی تو و گشاده دار از برای ایشان صورت تو را، یعنی ترش رویی مكن با ایشان و به مواسات و سازگاری رفتار كن در میان ایشان، یعنی بر نهج زی هر یك با هر یك التفات كن، در ملاحظه كردن حال همه و نگاه كردن به سوی همه، تا اینكه طمع نكنند بزرگان در میل كردن تو از عدالت برای ایشان و مایوس نگردند ضعیفان از عدالت كردن تو از برای ایشان. و به تحقیق كه خدا سوال می كند از شما ای گروه بندگان خدا از كوچك اعمال شما و از بزرگ آن و از كرده های آشكار شما و پنهان شما، پس اگر عذاب می كند، پس شما ظلم كننده ترید بر نفسهای خود از هر كس كه مستحق عذاب شده اید و اگر عفو می كند و در می گذرد، پس او كرم كننده تر است از هر كس به نفس شما.

«و اعلموا عبادالله ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره، فشاركوا اهل الدنیا فی

[صفحه 1057]

دنیاهم و لم یشاركوا اهل الدنیا فی آخرتهم. سكنوا الدنیا بافضل ما سكنت. و اكلوها بافضل ما اكلت، فحظوا من الدنیا بما حظی به المترفون و اخذوا منها ما اخذت الجبابره المتكبرون، ثم انقلبوا عنها بالزاد المبلغ و المتجر الرابح، اصابوا لذه زهد الدنیا فی دنیاهم و تیقنوا انهم جیران الله غدا فی آخرتهم، لا ترد لهم دعوه و لا ینقص لهم نصیب من لذه.»

یعنی بدانید ای بندگان خدا كه به تحقیق كه متقیان و پرهیزكاران رفتند با منفعت امروز دنیا و با منفعت فردای آخرت، پس شریك شدند اهل دنیا را در منفعت دنیای ایشان و شریك نگشتند ایشان را اهل دنیا در منفعت آخرت ایشان. ساكن شدند در دنیا به بهتر سكنای دنیا و خوردند دنیا را به بهتر خوردن دنیا، زیرا كه منفعت دنیا زراعت كردن از برای آخرت است و غرض از ارتكاب به افعال دنیا بالتمام تحصیل منافع و لذات آخرت است و شكی نیست كه متقیان بر وجه اتم و اكمل محظوظ شده اند از دنیا و به لب و لبابش رسیده اند و از زراعت دنیا آخرت خود را آباد گردانیده اند و از این جهت كمال لذت از قناعت خود برده اند، چنانچه تجاوز از قناعت می كردند مكره و منافر طبع ایشان و لذت نمی بردند بر خلاف اهل دنیا، پس خرسند و نیك بخت گشتند از دنیا به چیزی كه خرسند شدند به آن وسعت داشتگان در نعمت دنیا و گرفتند از دنیا آن چیزی را كه گرفتند ستمكاران متكبران از سرور و خوشوقتی و لذت دنیا، پس برگشتند از دنیا به سوی آخرت با توشه ی رساننده ی به مقصد و مقصود ایشان كه بهشت باشد و با تجارت ربح و منفعت دارنده رسیدند به لذت ترك از دنیا در بودن دنیای خود و یقین كردند كه به تحقیق ایشان در جوار مرحمت خدا باشند در فردای آخرت، در حالتی كه رد كرده نمی شود از برای ایشان دعا كردنی و كم كرده نمی شود نصیب و رسد ایشان از روی لذت بردن.

«فاحذروا عبادالله الموت و قربه و اعدوا له عدته، فانه یاتی بامر عظیم و خطب جلیل، بخیر لایكون معه شر ابدا، او شر لایكون معه خیر ابدا، فمن اقرب الی الجنه من عاملها! و من اقرب الی النار من عاملها! و انكم طرداء الموت ان اقمتم له اخذكم و ان فررتم منه ادرككم و هو الزم لكم من ظلكم. الموت معقود بنواصیكم و الدنیا تطوی من خلفكم و احذروا نارا قعرها بعید و حرها شدید و عذابها جدید، دار لیس فیها رحمه و لا تسمع فیها دعوه و لا تفرج فیها كربه. و ان استطعتم ان یشتد خوفكم من الله و ان یحسن ظنكم به، فاجمعوا بینهما،

[صفحه 1058]

فان العبد انما یكون حسن ظنه بربه علی قدر خوفه من ربه و ان احسن الناس ظنا بالله اشدهم خوفا لله.»

یعنی بترسید ای بندگان خدا از مردن و نزدیك بودن او و مهیا و آماده گردید از برای مردن آماده شدنی كه لایق به آن باشد، پس به تحقیق كه می آید مرگ به كار بزرگ قدری و به شغل بزرگ مرتبه ای با خیر و نیكی كه نباشد با او شری و بدی هرگز، كه بهشت باشد و یا بدی كه نباشد با او نیكی هرگز، كه جهنم باشد، پس كیست نزدیكتر به سوی بهشت از عمل كنندگان از برای او و كیست نزدیكتر به سوی آتش از عمل كنندگان از برای آن؟ شما رانده شدگان از برای مرگید، اگر بایستید می گیرد شما را و اگر فرار كنید از او درمی یابد شما را و آن ملازم تر است مر شما را از سایه ی شما و منفك از شما نشود. مردن بسته شده است به موهای پیشانی شما و دنیا در پیچیده شده است از پشت سر شما و بترسید آتشی را كه دورتك است و بسیار گرم است و عذاب او تازه است، سرایی است كه نیست در او رحمتی، محض غضب است و شنیده و قبول نمی شود در آن التماسی و وابرده نمی شود در آن اندوهی. و اگر قدرت داشته باشید به اینكه شدت كند ترس شما از خدا و به اینكه نیكو باشد گمان شما به خدا، پس جمع گردانید میان هر دو، پس به تحقیق كه بنده نمی باشد حسن ظن او به پروردگار او، مگر به قدر خوف او از پروردگار او و به تحقیق كه نیكوترین مردمان از روی گمان به خدا، ترس دارنده ترین ایشان است به خدا.

«(و اعلم) یا محمد بن ابی بكر، انی قد ولیتك اعظم اجنادی فی نفسی اهل مصر، فانت محقوق ان تخالف علی نفسك و ان تنافح عن دینك و لو لم یكن لك الا ساعه من الدهر، فلا تسخط الله برضی احد من خلقه، فان فی الله خلفا من غیره و لیس من الله خلف فی غیره.

صل الصلاه لوقتها الموقت و لاتعجل وقتها لفراغ و لا توخرها عن وقتها لاشتغال. و اعلم ان كل شی ء من عملك تبع لصلاتك.»

یعنی (بدان) ای محمد پسر ابی بكر، به تحقیق كه من گردانیدم تو را والی و صاحب اختیار بزرگترین سپاههای من در پیش نفس من كه اهل مصر باشند، پس تو سزاوار

[صفحه 1059]

شده ای به اینكه مخالفت كنی بر هوای نفس تو و به اینكه مدافعه و مقاتله كنی از جهت دین تو و اگر چه نبوده باشد از برای تو مگر یك ساعت از زمانه، پس به خشم مینداز خدا را به سبب راضی داشتن احدی از مخلوقات او، پس به تحقیق كه رضای خدا جانشین از برای رضای غیر هست و كفایت رضای غیر را می كند و نیست از برای رضای خدا جانشینی در غیر خدا و رضای احدی كفایت رضای خدا را نتواند كرد.

بگذار نماز را در وقت معین از برای نماز و پیش مینداز وقت نماز را از جهت فراغت از نماز و اشتغال به غیر نماز و تاخیر مینداز نماز را از وقتش از جهت مشغول شدن به غیر نماز و بدان به تحقیق كه هر چیزی از عبادت تو تابع مر نماز تو است در قبول شدن، یعنی اگر نماز تو مقبول است، پس سایر عبادات تو نیز مقبول است، زیرا كه اخلاص در نماز مستلزم ملكه در اخلاص است، پس همه ی عبادات به اخلاص مقبول خواهد بود و اگر نماز تو مقبول نشد به سبب عدم اخلاص تو، پس سایر عبادات تو نیز مقبول نخواهد بود، به تقریب نبودن اخلاص در آنها به طریق اولی

و منه

یعنی بعضی از آن عهد است:

«فانه لا سواء امام الهدی امام الردی و ولی النبی و عدو النبی. و لقد قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله، (انی لا اخاف علی امتی مومنا و لا مشركا، اما المومن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرك فیقمعه الله بشركه ولكنی اخاف علیكم كل منافق الجنان، عالم اللسان، یقول ما تعرفون و یفعل ما تنكرون)

یعنی پس به تحقیق كه نیست مساوی در پیش خدا امام و پیشوای هدایت كننده و پیشوای هلاك كننده و دوستدار پیغمبر و دشمن پیغمبر و هر آینه گفته است از برای من رسول خدا، صلی الله علیه و آله كه: «من به تحقیق نمی ترسم بر امت من نه مومن را و نه مشرك را، اما مومن را پس منع می كند او را خدا از عذاب به سبب ایمانش و اما مشرك را پس مقهور و ذلیل می سازد او را خدا به سبب مشرك بودنش، ولكن من می ترسم بر شما هر منافق دل را كه عالم باشد به حسب زبان و حق بر زبان او جاری باشد و در دل منكر حق باشد و می گوید چیزی را كه در نزد شما معروف و مستحسن است و می كند چیزی را كه در نزد شما منكر و قبیح است.»

[صفحه 1060]


صفحه 1057، 1058، 1059، 1060.